از وقتي كه شوراي شهر مانند بختك بر سر ما افتاد كار ما زار شد، كنده كاري هاي شهر، آبگرفتگي خانه ها و خيابان ها، نداشتن حتي يك شهربازي و حقوق و مزاياي زياد شورا و سفرهاي پي در پي اعضاي شوراي شهر ساري و مديران آن آه از دلمان برمي آورد.
آقاي استاندار! شوراي شهر ساري و مديران شهرداري چه گلي بر سر ما كاشتند؟ سفرهاي مكرر آنان به كشورهاي خارجي و خرج از بيت المال و جيب مردم چه سوغاتي براي شهر ما آورده است؟
من زني بي سرپرست هستم كه براي تخفيف جريمه ساختمان كه آنهم از كمك و مساعدت ديگران ساخته شد بارها به شهرداري رفتم تا تخفيف بگيرم نشد، اشكم درآمد نفرين شان كردم گفتم شما كه سير هستيد چه خبر از گرسنه ها داريد؟
خسته و ناراحت از اين اطاق به آن اطاق مي رفتم كه متوجه شدم عده اي از مديران بلندپايه شهرداري و بعضي از اعضاي شوراي شهر ساري به سفر خارجي مي روند.
فردي كه وانمود مي كرد كارمند شهرداريست وقتي مرا ديد روي پله نشسته و اشك مي ريزم دلش سوخت و گفت مادر ناراحت نباش.
گفتم از اين در به آن در زدم موفق نشدم. آن فرد مي گفت ما هم مثل شما هستيم، شوراي شهر مثل بختك بر سر ما افتاده، اينقدر در اين سه سال با پول مردم مديران شهرداري به سفرهاي خارجي رفتند كه اضافه كاري كارمندان بيچاره را قطع كردند.
آقاي استاندار، شما كه انسان هاي محروم و مستضعف را دوست داريد و شنيدم كه خيلي به آنها توجه مي كنيد به داد ما بدبخت بيچاره ها برسيد، مي خواهيم به آقاي رئيس جمهور و دفتر بازرسي نامه بدهيم حتما جواب هم مي گيريم.
سفرهاي خارجي آنها براي ما و شهرمان چه فايده اي دارد؟
مثلا مي خواهند بگويند از آن شهرها الگو مي گيرند؟ وقتي از سفر مي آيند انگار همه چي بدتر مي شود و كنده كاري ها بيشتر مي شود...

* يك شهروند ساروي